كدام اقتصاد و توليد ملي؟


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : جمعه 18 فروردين 1391
بازدید : 413
نویسنده : عباس يالقيز

نزدیک صد سال است، هر گاه سخن از اقتصاد و وضعیت زندگی مردم به میان می‌آید، نگاه‌ها به سوی دولت و آن هم سدسازی و اتوبان‌سازی و راه‌آهن و یا ساخت دانشگاه‌ می‌رود و بنا بر آن، در همین مدت، هزاران پروژه بزرگ و ده‌ها هزار پروژه کوچک و متوسط به دست دولت‌ها اجرا شده است، به گونه‌ای که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حجم و آمار این پروژه‌ها با ارقام نجومی روبه‌رو شد؛ ما این موضوع را در اقتصاد «رشد اقتصادی» می‌گوییم. شاخص رشد اقتصادی، رشد درآمد ملی بین 5 تا 7 درصد است.

* اما چرا در همین صد ساله، فقر و بیکاری در ایران ریشه‌کن نشده و سلامت و استانداردهای زندگی به بهبودی مناسبی نرسیده است؟

در پنجاه سال اخیر، رشد اقتصادی ایران، تقریبا نزدیک 5 درصد بوده، ولی همیشه بخش گسترده‌ای از مردم ما از زندگی خود ناراضی بوده‌ و در این باره، البته شنیده‌ام، كسي گفته است: اگر من رئیس جمهور بشوم، اتوبانی بین تهران و شمال می‌کشم تا بتوان کمتر از یک ساعت، از تهران به آنجا رفت. در حالی که اگر رضاشاه امروز بود، می‌گفت، آن موقع که من راه‌آهن سراسری را کشیدم و از تونل‌های زاگرس و البرز عبور دادم، فن‌آوری و دستگاه‌های راهسازی هشتاد سال پیش بود. امروزه اگر بودم، البرز را از ده نقطه سوراخ می‌کردم که در آن مسابقه اسب‌دوانی هم می‌دادم.

ولی در پاسخ به رضاشاه و این دوست خوب، باید گفت: سوراخ کردن البرز، برای مردم آب و نان نمی‌شود‌ (همان گونه که نشد) آن هم به چه بهایی؟ آبادانی رضاشاهی برای ایران به یک فاجعه بزرگ تبدیل شد و ایران توسعه پیدا نکرد. از سوی دیگر، یک استبداد خونین هم بر کشور حاکم شد و نظامات اجتماعی و فرهنگی کشور هم آسیب دید.

رشد و توسعه

در صد سال اخیر، مشکل کشور ما ـ چه در دولتمردان و چه در بسیاری از کارشناسان ـ این بوده که میان «رشد اقتصادی» و «توسعه» فرقی نمی‌دانستند، در حالی که در ایران به مانند بسیاری از کشورهای نفتی، پدیده‌ای ظهور کرده به نام رشد اقتصادی بدون توسعه؛ یعنی با وجود رشد اقتصادی در کشور، فقر و بیکاری هم وجود دارد.
دیگر آن که رشد اقتصادی هست، ولی استانداردهای زندگی بالا نیست و هزینه‌های زندگی از جمله سلامت بالاست؛ این همان موضوعی است که با وجودی که بسیاری از دانشمندان اقتصاد آن را تشخیص داده‌اند، نتوانسته‌اند نظریه‌پردازی درستی برای آن انجام دهند. دلیل آن هم شاید استثنایی بودن آن باشد.

این پدیده، تنها در کشورهای نفتی همچون ایران و کشورهای کمونیستی به مانند شوروی رخ داده است. البته برخی از کشورها با جدا کردن درآمدهای نفتی مثل عربستان و کویت، توانستند با درآمدهای غیر نفتی، از پدیده تورم در کنار فقر و بیکاری جلوگیری کنند، ولی متأسفانه، ما هم فقر و بیکاری داشته‌ایم و هم تورم؛ البته در عربستان و دیگر کشورهای نفتی رشد بوده، ولی پیشرفتی نداشته است.

اما اینکه چگونه باید توسعه پیدا کرد، پرسش صد ساله جامعه ماست. پرسش امروز ما این است: چگونه تحریم‌ها را پشت سر گذاریم؟
بنابراین، باید پاسخ هر دو پرسش را بدهیم. تجربه انقلاب و جنگ به ما نشان می‌دهد که باید در چنین وضعیتی، تحریم‌ها را به فرصتی برای جهش در تولید و کار و سرمایه‌گذاری تبدیل کرد که البته باید این را گفت که آخرین بار در فرصت دفاع مقدس، باید این کار می‌شد؛ همان گونه که آلمان و فرانسه، توسعه خود را مرهون پیشرفت‌های صنعتی دوران جنگ می‌دانند.

اکنون چه باید کرد؟

مسأله بسیار روشن است. ما به مردان توسعه و تعالی نیاز داریم؛ آن هم مردان توسعه‌ای که بتوانند تحریم‌ها را به فرصتی برای شکوفایی تبدیل کنند و نه مردان رشد. مردانی که هنرشان، صرف سدسازی و برج سازی و تونل سازی باشد و نتوانند مسأله فقر و بیکاری را حل کنند، به درد اقتصاد کشور نمی‌خورند؛ البته از مسئولان بی‌عرضه بهترند، ولی ما چرا باید همیشه بین بد و بدتر، ناچار به انتخاب بد باشیم که گرفتار بدتر نشویم؟

متأسفانه، این رفتار به انتخابات ریاست‌جمهوری هم کشیده شده و خطر این می‌رود که به یک فرهنگ سیاسی تبدیل شود؛ بنابراین، تنها راه سعادتمندی ایران ما، این است که از مردان توسعه‌آفرین و تعالی بخش خود نترسیم.


پیشرفت در ایران، به یک تیم توسعه‌آفرین و تعالی‌بخش نیاز دارد

بله؛ به ویژه اینکه کشور ما در این سی سال اخیر، با کارشکنی‌های غرب روبه‌رو بوده و برای همین، به یک دیپلماسی سازنده نیاز دارد که پشتوانه آن پیشرفت واقعی کشور است.

امروزه پیشرفت واقعی کشور، هم زندگی مردم را به سامان می‌رساند و هم پشتوانه‌ای برای دیپلماسی کشور است؛ بنابراین، پیشرفت کشور به تولید ملی و نیز به کار و تلاش و خلاقیت نیاز و بستگی دارد. پس لازم است که یک تیم اقتصادی و با اختیار، اداره اقتصاد کشور را بر عهده بگیرد. من می‌گویم، این افراد در کشور هستند و در صورت لزوم مي توان نام اين گروه هفت نفره اقتصادي را اعلام كرد.


از مهمترین کارهایی که باید برای تقویت تولید ملی انجام گیرد، به شرح زیر است:

1 ـ محیط اقتصادی کشور را برای تولید ملی آماده کنیم. باید گفت، محیط اقتصادی کنونی ایران، نوعی خودتحریمی است. باید دولتمردان به توصیه‌های اقتصاددانان کشورمان گوش بدهند. مهمترین کار، مردمی کردن اقتصاد کشور است. جنگ که کار دولت‌ها بود، در ایران مردمی شد، حال آن که اقتصاد، کار مردم است و دولتی شده است!

2 ـ تشکیل مناطق اقتصادی و با اختیارات کامل و تقسیم کار ملی متناسب با اقلیم و فرهنگ مردم آن مناطق و سپردن اقتصاد به دست خود آنها و ایجاد رقابت بین آنها تا تولید ملی جهش کند. در ایران راه تحول در افراد، با تحول در جامعه شدنی است. جوامع ایران را راه بیندازید، شما را به آسمان هفتم می‌برند، به شرط آن که به مردم اعتماد کنید و از آنان نترسید.

3 ـ فوری‌ترین کارها برای تقویت پس‌انداز ملی، جداسازی حساب درآمدهای نفتی از حساب‌های بانک مرکزی و پشتوانه قرار دادن آن برای پس‌انداز ملی کشور است و نیز دادن وام‌های ارزان 5 درصدی به تولید و ایجاد اشتغال در کشور از حساب صندوق توسعه ملی است. اینها همه در حالی است که عربستان بالای هشتصد میلیارد دلار پس‌انداز دارد، حال آن که ما باید تاکنون بالای سیصد میلیارد دلار پس‌انداز می‌داشتیم؛ پس این پول‌ها کجا رفته است؟!

4 ـ باید جامعه ما از زندگی و اقتصاد وابسته به دولت بیرون درآید و به خودش متکی شود و همچنین روحیه و انگیزه مسئولیت‌پذیری و تلاش و کار و نوآوری و خلاقیت و برنامه‌ریزی را در خود تقویت کند.

5 ـ نگاه خوش‌بینی به یکدیگر به جای بدبینی و بدگمانی و امید به آینده به جای ناامیدی و رفتارهای اخلاقی و مؤدبانه به جای بداخلاقی جایگزین شود و به جای خودزنی و درست کردن هزینه‌های اضافی، با یکدیگر همکاری‌ کنیم.

6 ـ همچنین روحیه جهادی در کنار تعقل و برنامه‌ریزی و فرهنگ کار جمعی به جای فرهنگ خودمحوری و تکروی تقویت شود.




:: موضوعات مرتبط: سياسي , ,
:: برچسب‌ها: محسن , رضايي , اقتصاد , توليد ملي , فقر ,
من بغض فرو خورده ی هزاران جوان بیکار ایرانی را فریاد خواهم کرد. اصل 28 قانون اساسی ـ هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است ومخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند. دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون برای‌همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احرازمشاغل ایجاد نماید. اصل 29 قانون اساسی ـ برخورداری از تامین اجتماعی از نظر بازنشستگی‌،بیکاری‌، پیری‌، از کارافتادگی‌، بی‌سرپرستی‌، در راه‌ماندگی‌، حوادث‌و سوانح و نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبتهای پزشکی‌به صورت بیمه و غیره حقی است همگانی‌.

برای مشخص شدن آمار بیکاران لطفا وضعیت شغلی خود را در اینجا مشخص کنید:

RSS

Powered By
loxblog.Com